{magic love}
فصل دوم پارت ۱۱
آقای ژاک: اما تیکه از موهاش معلوم بود. موهایه اون صورتی بود ، مثله، مثله...
که نگاهی به آزاله کرد و ادامه داد:درست مثل اون دختر.
همه تعجب کرده بودند. چهره همه ناراحت و سرد شده بود و همینطور عصبانی.
ایان بد حالتی سرد گفت
ایان: آزاله، تو اون آدمی که فکر میکردم نیستی!
آزاله: اما من نبودم ! شاید یه نفر دیگه بوده!
ایان: ساکت شو! مگه چند تا دختر با موهایه صورتی رفته بودن تو مدرسه!
آریان: بچه ها بیاین بریم ، اون دختر لیاقت دوستی مارو نداره.
ویلیام: موافقم.
آزاله تو شوک بود.
آزاله: نه بچه ها! ایلا!
آزاله دست ایلا رو گرفت اما اون دستش رو پس زد.
ایلا: ولم کن آزاله!
☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆
امیدوارم خوشتون بیاد🎀✨️
آقای ژاک: اما تیکه از موهاش معلوم بود. موهایه اون صورتی بود ، مثله، مثله...
که نگاهی به آزاله کرد و ادامه داد:درست مثل اون دختر.
همه تعجب کرده بودند. چهره همه ناراحت و سرد شده بود و همینطور عصبانی.
ایان بد حالتی سرد گفت
ایان: آزاله، تو اون آدمی که فکر میکردم نیستی!
آزاله: اما من نبودم ! شاید یه نفر دیگه بوده!
ایان: ساکت شو! مگه چند تا دختر با موهایه صورتی رفته بودن تو مدرسه!
آریان: بچه ها بیاین بریم ، اون دختر لیاقت دوستی مارو نداره.
ویلیام: موافقم.
آزاله تو شوک بود.
آزاله: نه بچه ها! ایلا!
آزاله دست ایلا رو گرفت اما اون دستش رو پس زد.
ایلا: ولم کن آزاله!
☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆
امیدوارم خوشتون بیاد🎀✨️
۳.۰k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.